Archives

Links




Powered by Blogger

Mana

Sunday, April 29, 2007

شکسته ... صداشو شنیدی؟
Saturday, April 21, 2007

و عذاب خداوند اندک اندک بر آن ها فرود آید...
همانا از قدیم گفته اند: چوب خدا صدا ندارد!
Friday, April 20, 2007


فیلم اخراجی ها رو هم دیدم، البته همچنان رو حرف تحریم اون موندم و تو سینما ندیدم!
این هم مثل خیلی از فیلم ها همون حالت کلیشه ای رو داشت! به هوای تیکه ها و مسخره بازی های فیلم مردم رو به سینما می کشونه تا حرف کلیشه ای خودش رو به خورد اونا بده! از نظر سینمایی و فیلمی به نظرم ارزش خاصی نداشت و جالبه برام وقتی در جشنواره فیلم فجر هیچ جایزه ای به اون تعلق نمی گیره به آقای ده نمکی بر می خوره!

اینجا رو هم بخونین بد نیست.
Saturday, April 14, 2007

خوشحال بود و فکر می کرد دنیا رو داره، فکر می کرد اینجوری با دوستهاش هم کار می کنن و هم با هم خوشن، فکر می کرد دیگه چی از این بهتر؟
دشمن؟ این کلمه براش مسخره بود، فکر می کرد اینهمه همه هی دشمن دشمن می کنن یعنی چی؟ اصلا مگه دشمن هم وجود داره؟
از همه می شنید که پس خوش به حالت، الان تو اکثر محیط های کار همه فقط زیر آب همدیگه رو می زنن، خیلی شانس آوردی!
اما حالا بعد از دو سال و خورده ای می فهمه معنی کشک چیه!!
Monday, April 09, 2007

secret garden

secret garden
Originally uploaded by littlelakey.
Take a look at Littlelakey's photos on Flickr.com. They are really perfect! You will love them!
Sunday, April 08, 2007


خشایارشا
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
خَشایارشا از پادشاهان هخامنشی است. پدرش داریوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود.
نام خشایارشا از دو جزء خشای (شاه) و آرشا (مرد) تشکیل شده و به معنی «شاه مردان» است.
سلطنت خشایارشا
خشایارشا در سن سی و شش سالگی به سلطنت رسید و در آغاز سلطنت شورشی را که در مصر برپا شده بود فرونشاند و بعد به بابل رفت و شورشهای آنجا را نیز سرکوب کرد. در این جنگ قسمت اعظم بابل ویران گشت.
خشایارشا در صدد استفاده از اختلافات داخلی یونانیان نبود و نمی‌خواست به این کشور حمله کند. اما اطرافیان وی از جمله مردونیه داماد داریوش شکست ماراتن را مایه سرشکستگی ایران میدانست و خشایارشا را به انتقام فرامیخواند. یونانیان مقیم دربار ایران نیز که از حکومت این کشور ناراضی بودند از خشایارشا درخواست می‌کردند که به یونان یورش برد. در آنزمان در یونان حکومت‌های مستقلی با عنوان دولت شهر بر هریک از بلاد این کشور حکمرانی می‌کرد.
حمله به یونان
سرانجام خشایارشا به قصد حمله به یونان به کاپادوکیه واقع در آسیای صغیر رفت و این شهر را مرکز ستاد فرماندهی خود قرار داد. وی سه سال تمام به تجهیز سپاه مشغول شد و در نهایت سپاه بزرگی که بنا به گفته هرودوت در آن، 46 گونه نژاد و قوم مختلف حضور داشتند بسیج کرد و در بهار 480 قبل از میلاد به سوی یونان حرکت کرد. عربها، هندی ها، پارسها، مادها، سکاها، فنیقیها، مصری‌ها و حتی ساکنان جزایر خلیج فارس نیز در این لشکرکشی حضور داشتند. البته لازم بذکر است که مورخان یونانی در مورد تعداد افراد قشون ایران در این لشکرکشی راه مبالغه نموده‌اند و گاه تا پنج میلیون نفر نیز ذکر کرده‌اند اما بنا به نوشته سایر مورخان تعداد افراد سپاه خشایارشا پانصدهزار نفر بوده که البته همه آنها سرباز نبوده و بسیاری آشپز و ملوان و ... در این ارتش خدمت مینمودند.
نبرد ترموپیل و تصرف آتن
به ابتکار خشایارشا پلی از قایق بر روی بغاز داردانل ساختند که نیروی زمینی ایران توانست از روی آن عبور کرده و وارد خاک یونان شود. در ابتدا خشایارشاه با پادشاه کارتاژ(Carthage)صلح کرد تا وی یونانیان را همراهی نکند. علاوه بر این، تعداد زیادی از یونانیان به ارتش خشایارشاه پیوستند از جمله مردم منطقه تسالی(Thessaly) اما در همین هنگام طوفانی سهمگین وزید و به کشتی‌های ایران خسارت وارد کرد. سرانجام در دریای آرتمزیوم(Artemisium) بین کشتی‌های دو سپاه جنگ درگرفت و یونان شکست خوردند. نبرد دیگر در تنگه ترموپیل(Thermopylae) در گرفت که به علت تنگی جا نیروی ایران با مقاومت آتنی‌ها و اسپارتی‌ها که برای نخستین بار باهم متحد شده بودند مواجه شد. سرانجام یک یونانی به ایرانیان که در آستانه شکست بودند راهی را معرفی کرد که به پشت تنگه می‌رفت. یونانیان با آگاهی از این خیانت گریختند و فقط لئونیداس(Leonidas)(حاکم اسپارت) بهمراه سیصد اسپارتی که به اجبار مانده بودند (پاورقی 3) همگی کشته شدند(پاورقی 1). سپاه ایران بعد از این جنگ آتن را به تصرف درآورد و کاخ آکروپولیس در زمان جنگ نابود شد ولی معبد آکروپولیس و خانه های شهر به دستور خشایارشاه به سربازانش سالم ماند.
جنگ در خلیج دریایی سالامیس
پس از آن یونانیان اقدام به مشورت نمودند یکی از بزرگان آتن به نام تمیستوکلس(Themistocles) معتقد بود که در جزیره سالامیس(Salamis) به دفاع بپردازند اما سایر یونانیان میگفتند که باید در تنگه کورینت(Corinth) مقاومت کرد. تمیستوکلس که دید نمی‌تواند نظر خود را به دیگران بقبولاند نامه‌ای به شاه ایران نوشت و خود را از طرفداران یونان نشان داده گفت که چون آنان قصد فرار دارند وقت آن است که سپاه پارس آنان را یکسره نابود کند. خشایارشا پیغام را راست انگاشته ناوگان مصری تحت فرماندهی ایران جزیره پنسیلوانیا را تسخیر کرد. یونانیان در جزیره سالامیس گیر افتادند و لذا گفتند یا باید در همین جا مقاومت کنیم یا نابود شویم و این همان چیزی بود که تمیستوکلس میخواست.
نیروی دریایی ایران برخلاف کشتی‌های یونانی که آرایش صف را اختیار کرده بودند به دلیل تنگی جا بطور ستونی اقدام به حمله کرد و ناگهان زیر آتش نیروهای دشمن قرار گرفت. جنگ تا شب ادامه داشت و در این جنگ بیش از نیمی از کشتیهای ایران نابود شد و لذا سپاه ایران اقدام به عقب نشینی کرد. یونانیان که ابتدا متوجه پیروزی خود نشده بودند در صبح روز بعد با شگفتی دیدند که از کشتیهای ایرانی خبری نیست! تمیستوکلس بعد از این پیروزی گفت: «حسادت خدایان نخواسته که یک شاه واحد بر آسیا و اروپا حکمرانی کند.»(پاورقی 2)
در همین زمان خشایارشا اخبار بدی از ایران دریافت کرد و لذا اقدام به مشاوره با سرداران خود نمود. نظر مردونیه این بود که خود وی با سیصد هزار سپاهی برای تسخیر کامل یونان در این سرزمین باقی بمانند و خود خشایار شاه به ایران بازگردد. شاه این نظر را پذیرفت ولی در زمان بازگشت تعداد زیادی از اسبان و سپاهیان وی در اثر گرسنگی و بیماری مردند.
نبرد پلاته
از سوی دیگر مردونیه به یونانیان پیشنهاد داد که تبعیت ایران را بپذیرند و گفت که در این صورت در امور داخلی خویش آزادند. اما آنان این پیشنهاد را رد کرده جنگ دوباره در گرفت. مردونیه آتن را باز هم به تسخیر درآورد اما در محل پلاته(Plataea) صدهزار یونانی در مقابل وی صف آرایی کردند. در ابتدا تصور می‌شد که ایرانیان پیروز هستند چراکه نهایت دلاوری را نشان دادند اما این گونه نشد. مردونیه در آغاز جنگ در اثر تیری که به وی اصابت کرد کشته شد و سپاه بی سردار ایرانی نبرد بی حاصلی را آغاز کرد که تنها سه هزار ایرانی از آن جان سالم بدر بردند.
نبرد دیگر، جنگ در دماغه می کیل(Mycale) است: ناوگان ایران که پس از نبرد پلاته در حال بازگشت به میهن بود، در این محل توسط سپاه دشمن منهدم شد.
حمله یونان به مستملکات ایران
پس از عقب نشینی ایرانیان، یونانیان به پادگان پارس واقع در یونان حمله کرده و آنجا را تصرف نمودند. چندین سال بعد نیز به مستملکات ایران یورش برده و برخی از جزایر غرب آسیای صغیر نظیر قبرس را به تصرف درآوردند.
علل شکست سپاه ایران
بنابر نوشته مورخان علل شکست ایران در تسخیر یونان به این شرح است:
1- زیادی شمار نفرات که تأمین آذوقه و هدایت ارتش را مشکل میساخت.
2- نامناسب بودن سلاحهای ایرانیان در برابر یونانیان سنگین اسلحه(به غیر از هنگ جاویدان باقی سپاه ایران از سلاح‌های سبک نظیر تبر (!) استفاده می‌کردند.)
3- عدم آشنایی ایرانیان به موقعیت جغرافیایی یونان
4- اغفال شدن ارتش ایران در سالامیس
5- بازگشت ناگهانی خشایارشا
6- ناهمواری جلگه‌های یونانی و عدم عادت ایرانیان به جنگ در این سرزمینها که نیروهای دریایی و زمینی را از حمایت یکدیگر محروم می‌کرد.
7- مهم‌ترین علت شکست ایران در این نبرد روحیه عالی یونانیان بود. چرا که آنان مردمانی استقلال طلب بودند و حاضر نبودند که تبعیت ایران را بپذیرند.
درباره خشایارشا
خشایار شاه صفاتی عالی داشته بطوریکه یونانیان بزرگ منشی او را ستوده اند. مشهور است که اسکندر وقتی که تخت جمشید را به آتش کشید، مجسمه خشایارشا به روی زمین افتاد و اسکندر گفت: آیا باید بخاطر روح عالی و صفات نیکویت تو را از روی زمین بردارم یا بگذارم که روی زمین بمانی تا بخاطر تاخت و تازت به یونان مجازات شوی؟
خشایارشاه در تخت جمشید که بدستور پدرش داریوش ساخته شده بود قصرهای دیگری بنا کرد که بر عظمت و شکوه این اثر باستانی افزود. همین طور کتیبه‌هایی در کوه الوند و نیز در ارمنستان از خود به جای گذاشت.
این پادشاه پس از بیست سال سلطنت (485 تا 465 پیش از میلاد)توسط یک خواجه به نام میترادات (مهرداد) به قتل رسید.
پانویس
1 - اسپارتی‌ها بنا بر قوانین لیکورگ فرار کردن از میدان جنگ را ننگ بزرگی میدانستند و مجازات آن اعدام بود، حتی وقتی جوانان این سرزمین به نبرد می‌‌رفتند مادرانشان به آنها میگفتند:«پسرم! بر سپر یا با سپر» یعنی یا کشته شو تا جسدت را بر روی سپرها بیاورند و یا پیروز شو و با سپر برگرد. لذا در فرار یونانی‌ها از تنگه ترموپیل اسپارتی‌ها برجای ماندند و پس از کشته شدنشان یونانی‌ها بر مزار این سیصد تن نوشتند: ای رهگذر به اسپارت بگو ما در اینجا خوابیده ایم تا به قوانین کشور خود وفادار باشیم.»
2 - تمیستوکلس، سالها بعد مورد نفرت آتنی‌ها قرار گرفته و به دربار اردشیر درازدست جانشین خشایارشاه، پناه آورد که مورد مهروزی شاه قرار گرفت و حتی از طرف وی به حکومت شهری در آسیای صغیر منسوب شد و تا پایان عمر در تبعیت ایران باقی بود.
3- مجبور بودن این افراد به باقی ماندن در تنگه به نقل از فرهنگ معین جلد پنجم صفحه ی 480 ذکر شده است.
منابع و مآخذ
· تاریخ ده هزار ساله ایران نوشته عبدالعظیم رضایی
· کوروش بزرگ اثر ژرار اسرائل ترجمه مرتضی ثاقب
· از کوروش تا پهلوی اثر دکتر حکیم اللهی.
آتوسا زن ایرانی
آتوسا دختر کورش و همسر دو پادشاه هخامنشی کمبوجیه و داریوش و مادر خشایار شاه برجسته ترین زن در تاریخ ایران قدیم است.
درایران قدیم ازدواج خواهر و برادر مرسوم بود و علت آن هم نگهداشتن ثروت در خانواده سلطنتی بود.
هوتوساکیانی وآتوسای هخامنشی نخستین کسانی هستند که با خویشان خود ازدواج کرده اند. پس از آناهیتا او دومین کسی بود که لقب بانو که یک عنوان مذهبی بودگرفت. زیرا اینچنین لقبی کمتر به ملکه ها داده می شد. آتوسا خواندن و نوشتن رابه خوبی می دانست، و نقش تصمیم گیرنده درآموزش خود و دیگردرباریان داشت. کمبوجیه عاشق خواهرخود آتوسا شد و مغهای زرتشتی را جمع کرد و ازآنها خواست که این ازدواج را برای او قانونی کنند. پس از اینکه کمبوجیه درمصر خودکشی می کند داریوش شاه با آتوسا ازدواج می کند. این ازدواج چند دلیل داشته است:
۱- چون از سلاله هخامنشی بود حکومت او را قانونی جلوه می داد
۲- از آنجا که آتوسا با هوش، با فرهنگ ، با قدرت وتفکر سیاسی بود در موقع لزوم کمک خوبی برای داریوش شاه به حساب می آمد.
۳- چون آتوسا زنی جاه طلب و قدرت طلب بود ازاین طریق این وصلت می توانست به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند. از اینجاست که آتوسا لقب بانوی بانوان می گیرد و در دوره جنگ با یونان که به توصیه او انجام شده بود داریوش همواره از نصیحتهای او بهره می جست. اوحتی علاقه مندبودکه در میدان کارزارنیزشوهرش را همراهی کند. آتوسا از داریوش دارای ۴ فرزند شد، که بزرگترین آنها خشایار شاه بود. آتوسا همسر اول داریوش نبودو داریوش ازهمسر اولش دارای پسرانی بود که از خشایارشاه بزرگتر بودندمطابق قانون سلطنت پسر بزرگ شاه پس از او به سلطنت می رسید اما آتوسا آنقدر بر شوهر خود نفوذ داشت که توانست خشایار شاه راپس از داریوش به سلطنت برساند. در زمان سلطنت خشایار شاه آتوسا به عنوان مادر پادشاه در امور دولت دخالت می کرد.
آتوسا جنگ ایران و یونان را به صلاح نمی دانست و از جمله کسانی بود که با این جگ مخالفت کرد وقتی خبر شکست پسرش را شنید به شدت خشمگین شد. از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست تنها می دانیم تا زمانی که خشایار از جنگ یونان برمیگردد زنده بوده است .احتمالاآرامگاه اودرکنارآرامگاه داریوش کبیر در نقش رستم است.




Do you wanna know what might be a real bullshit?
Watch 300 movie then you’ll get what I am talking about!
Nonsense! Real nonsense!
I even don’t know how they could think of making a film like this with the name of Persians with all the lies and offenses!
I have never seen a movie with this amount of lies and this much absurd!
In 300 Spartans were goddesses of war, heroism and purity, and Persians were a bunch of corrupt, inaptitude monsters!
They just benefited from the bullshits they used about Persians in the film as the advertisement for their film and just sold well in 3 first days! But I am sorry that you couldn’t continue that, cuz nobody will believe your bullshits!
This is the picture of King Xerxes, The Persian King!
Friday, April 06, 2007

دوست دارم دوربینم همیشه همراهم باشه، هر جا که میرم، تا هر وقت تصویر قشنگی دیدم بتونم ثبتش کنم! اما گاهی فکر می کنم تصویر قشنگ؟ زیاد پیدا نمی شه! شاید همینجوری ارزش کول کردن نداشته باشه! باید یه طرح ترافیک داشته باشم! با یه ماشین که بتونم همه ساعته ببرمش بیرون. آره اینجوری خوب می شه! اما ترافیک چی؟ زندگی کردن تو این شهر لعنتی چقدر دنگ و فنگ داره!

چقدر آدما همه چی رو زود فراموش می کنن! خیلی زود!
Thursday, April 05, 2007


Rageh Inside Iran



Rageh Omaar embarks on a unique journey inside what he describes as one of the most misunderstood countries in the world, looking at the country through the eyes of people rarely heard - ordinary Iranians.
It took a year of wrangling to get permission to film inside Iran but the result is an amazing portrayal of an energetic and vibrant country that is completely different to the usual images seen in the media.
A country of contrasts
Rageh soon discovers that Tehran is a complex place and uncovers a city of extremes of wealth and poverty, where some people survive on less than a dollar a day and others shop till they drop in glitzy shopping malls.
Iran is a country that bans women from riding motorcycles but where 60 per cent of the student population is female. It is also a youthful place, with two thirds of Iran's 70 million population under the age of 30.
Local stories
Rageh meets with local people to hear their personal stories and feelings about the current state of affairs in Iran. There are stories of taxi drivers, wrestlers, business women, people working with drug addicts and the country's leading pop star and his manager - the 'Simon Cowell' of Iran.
Rageh Inside Iran transcends images of angry demonstrations and burning flags to reveal a country that isn't without its problems but which is also fascinating, dynamic and hospitable.

I recommend you to see his documentary, (It has been broadcasted on BBC Four channel and will be repeated soon!) it was great, really great :) you know at least he tried to show a different image from Iran, and I think he was successful, although there are still so many things unsaid, but it was a great job!
Thanks Rageh :)