خوشحال بود و فکر می کرد دنیا رو داره، فکر می کرد اینجوری با دوستهاش هم کار می کنن و هم با هم خوشن، فکر می کرد دیگه چی از این بهتر؟
دشمن؟ این کلمه براش مسخره بود، فکر می کرد اینهمه همه هی دشمن دشمن می کنن یعنی چی؟ اصلا مگه دشمن هم وجود داره؟
از همه می شنید که پس خوش به حالت، الان تو اکثر محیط های کار همه فقط زیر آب همدیگه رو می زنن، خیلی شانس آوردی!
اما حالا بعد از دو سال و خورده ای می فهمه معنی کشک چیه!!